اهل دریا

از دیار شعر و شرجی از کویر و از جنوبیم

اهل دریا

از دیار شعر و شرجی از کویر و از جنوبیم

.....

 

   امروز دوباره دلم گرفته ٬ مثل تمام شب های خاموش دلم گرفته !به یاد روزهایی که برای

 

آمدنت لحظه شماری می کردم و از خم کوچه چشم به راهت می دوختم .

 

کسی معنای این انتظار را نمی فهمید ٬ تنها کوچه می دانست که من در انتظار عزیزی هستم 

 

و در آن لحظه آرزو می کردم کاش نقاش بودم تا هنگامی که از خم کوچه می گذشتی ٬

 

چهره معصومت را نقاشی کنم .

 

هنوز هم رنج سفری دور و دراز را به دوش می کشم . نگاهم در کوچه پس کوچه های

 

زندگی گم شده است ٬ میان کلمات سرگردانم می خواهم با نام تو ترانه ای بسازم ٬

 

می خواهم به خاطر تو همه ی واژه ها را صدا کنم .

 

می خواهم مهتاب را در دستانم بگیرم و به تمام دلتنگ ها تقدیم کنم .

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
لیدا یکشنبه 11 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 23:18

یه روز دلم گرفته بود
مثه روزای بارونی
از اون هواها که خودت
حال و هواشو می دونی ...

حیف ...

لیدا دوشنبه 12 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 14:28

خاطره جون

منو چرا لینک نکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

نه توی روزانه ها هستم نه لینک دوستان !!!!!!!!!!!!!!

فکر کردم جدی بای بای کردی ! ! !

chokelack جمعه 16 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 18:52 http://harfenagofta.blogfa.com

من انسانم

همان نطفه ی ناچیز،

که جنباندنداش در بطن شب بیداریها و شیطنت های گاه و بیگاه دو تن

و از هوس ناب و صیقل خورده ای لبریز.

من انسانم ،جگر گوشه ی...

berozam
khoshhal misham age eftekhar bedin
[گل][لبخند]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد