اهل دریا

از دیار شعر و شرجی از کویر و از جنوبیم

اهل دریا

از دیار شعر و شرجی از کویر و از جنوبیم

دوست داشتن

دختر پسری با سرعت 120کیلومتر سواربر موتور سیکلت .
دختر:آروم تر من می ترسم ..
پسر: نه داره خوش میگذره .
دختر:اصلا هم خوش نمی گذره تو رو خدا خواهش میکنم خیلی وحشتناکه .
پسر:پس بگو دوستم داری .
دختر:باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر.
 پسر:حالا بغلم کن(دختر بغلش کرد)
پسر: می تونی کلاه ایمنی منو بذاری سرت؟داره اذیتم می کنه.
 و.... ..................
روزنامه های روز بعد: موتور سیکلتی با سرعت 120کیلومتر بر ساعت به ساختمان
اثابت کرد .موتور سیکلت دو نفر سر نشین داشت اما تنها یک نفر نجات یافت
حقیقت این بود که:
 اول سر پایینی پسر متوجه شد ترمز بریده اما نخواست دختر بفهمه در عوض
خواست یه بار دیگه از دختره بشنوه که دوستش داره(برای آخرین بار)

نظرات 1 + ارسال نظر
نستعلیق جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 21:00 http://yadeeyar.blogsky.com/

آخی

به این میگن مرد !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد