میگوید : بنویس... روی کاغد خط داری که منظم و پاراگراف بندی شده آماده نوشتن است ٬
تنها کافی است مدادت را برداری و شروع کنی .... !
پس می نویسم ... !
وقتی که تنهام همون حس قشنگ همیشه گی میاد سراغم . حسی که هنوز خوب
نمیشناسمش ولی دیگه بهش عادت کردم . حسی که آروم متین میاد پیشم وکاری
میکنه که از همه غمام لذت ببرم.حسی شبیه فرار کرن از همه آدمها.مثل یه قو که سرشو
لای بال و پرو خودش میگیره و آروم میخوابه. زندگی معنی زودگذر واژهاست. فرار از یه
سری حقیقت که هیچکی نمی دونه چی. یه حصارهای پوچ و بی معنی . گاهیم یه جاده
بی انتها از مفهوم . خلاصه هرچی که هست اینجا تو این دنیا خیلی بهم سخت میگذره .
من اصلا به اینجا تعلق ندارم . اصلا مال اینجا نیستم !
ناصر عبداللهی هنرمند باشعور و روشن فکری است که حرف ها و نظراتش همیشه جالب و
خواندنی است آنچه می خوانید ٬ گزیده ای ست از حرفها و نظرات ناصر در مورد موسیقی
پاپ ایران و هنرنمایی او در این عرصه .
به موسیقی کوچه بازاری نیاز داریم اما ...
موسیقی ای که امروز در کشور ما رواج یافته ٬ عمدتا اهداف تجاری را دنبال می کند . ما به
موسیقی کوچه و بازاری نیاز داریم تا بتوانیم در برابر موسیقی لس آنجلسی مبارزه کنیم
اما الان حدود ۸۰ تا ۱۰۰ درصد کارهای موجود در بازار ٬ از این نوع موسیقی ست که به
نظر من خیلی زیاد و نامتناسب است . باید به دیگر انواع موسیقی نیز مجال عرضه و حیات
را داد متاسفانه ما الان داریم به سمت بی محتوایی و هجوگرایی پیش می رویم .
جوان ها را دعوت میکنم .
من جوانها را دعوت میکنم که خودشان سرمایه گذار کارهای خودشان باشند .
الان برخی از تهیه کنندگان پیشنهاد میدهند : لس آنجلسی کار کنید ! اما ما نباید به این دام
بیفتیم ٬ نباید دوباره به هجو گرایی برسیم .
ستاره و ممنوعیت
زمانی که ناصر عبداللهی در نظام جمهوری اسلامی تبدیل به یک ستاره هنری می شود ٬
او می خواهد برای اهداف این کشور کار کند و اثری ارائه دهد که بتواند جوانها را به سوی
خودش و موسیقی مجاز در هنر ایرانی جلب کند . اما هنگامی که کار یک چنین فردی
دچار ممنوعیت شده و اجازه ی پخش از رادیو و تلویزیون پیدا نمیکند ٬ آن وقت مشکلات و
عوارض بسیاری به وجود می آید .ما الان میبینیم هنگامی که پخش کارهای ناصر عبداللهی
و دیگر هنرمندان پاپ در تلویزیون و رادیو ممنوع میشود ٬ آنوقت جوان های ما به رسانه هایی
همچون ماهواره رو ما آورند .و این به نفع اهداف فرهنگی نظام نیست . من به عنوان یک
خدمتگذار مردم و نظام٬ فکر میکنم که این نوع حرکت ها را باید تصحیح کرد و باید دلسوزانه تر
به اهداف فرهنگی این مملکت نظر انداخت .
خنجر بر گرده ی هنرمندان
اگر فضای یک کنسرت بیش از حد شلوغ میشود و مردم به روی سن می آیند و به سبب
ازدحام جمعیت ٬ اوضاع از کنترل خواننده خارج می شود ٬ این هیچ ربطی به خواننده ندارد .
یا اگر پوشش مردم در سالن اجرای کنسرت ایراد دارد ٬ این هیچ ارتباطی به من خواننده ندارد .
پس اگر در تلویزیون ناصر عبداللهی طرفداران زیادی پیدا می کند و دوستان عزیزی با خنجر
خود گرده ی هنرمندان را زخمی می کنند ٬ بدانند پیکر هنرمندان متعهد ما ٬پیکر تمام کسانی
که می خواهند برای این جامعه زحمت بکشند اگر زخمی بشود ٬در واقع نظام را زخمی کرده اند .
نظام که از مردم جدا نیست .نظام یک نظام مردمی ست٬ پس تهمت زدن به مردم کار درستی
نیست .
فکر می کنند شبی بیست میلیون در آمد دارم !
در آمد کنسرت های موسیقی آنگونه که برخی می پندارند ٬ نیست . مردم ما تصور می کنند
که ناصر عبداللهی از اجرای کنسرت هایش شبی بیست میلیون تومان در آمد دارد . چرا که
جمعیت حاضر در سالن را می بینند و با خودشان اینگونه حساب می کنند که تمامی در آمد های
ناشی از بلیط فروشی به جیب خواننده می رود . این در حالی است که به خواننده تنها درصدی
از این در آمد پرداخت می شود . جدای از این ٬ پرداخت دستمزد نوازندگان نیز به عهده ی من
است .
تهمت رشوه
بعضی ها به من تهمت می زنند که گویا به خیلی جاها رشوه می دهم ٬ تا برای من اجازه ی
برپایی کنسرت صادر کنند ٬ در حالی که این تهمت است .
این مردم هستند که با استقبال گرمشان سبب می شوند تا کنسرت های من بصورت پیاپی
در تهران و شهرستان ها اجرا شود . آیا ارشاد توان این را دارد که مردم را به حضور در کنسرت
فرا بخواند ؟ آن جمعیتی که به کنسرت های من می آیند به خاطر ناصر عبداللهی می آیند .
جالب است بدانید که همیشه از ما دعوت شده است و ما هرگز خودمان برای اجرای کنسرت
اقدام نکرده ایم .
گزارش سفر به لندن
ما یک گروه جمع و جور شش نفری عازم انگلستان شدیم . هدف از این سفر برپایی یک یا
چند کنسرت برای ایرانی های ساکن انگلستان بود . روز ۱۴ اسفند از ایران خارج شدیم و
۱۹ اسفند به ایران برگشتیم . مجموعا پنج اجرا طی سه روز داشتیم که یک اجرای ما برای
کارکنان سفارت ایران بود ٬ قیمت بلیط نیز ۱۵ پوند بود . در سالن شهرداری لندن با گنجایش
سه هزار نفر برنامه ی خودمان را اجرا کردیم که البته نیمی از سالن پر شده بود .
گزارش سفر به دبی
من بعد از بازگشت از انگلستان و چند روز استراحت ٬ عازم دبی شدم . کلا سه خواننده ی
ایرانی از داخل کشور در فستیوال مهرجان دبی شرکت داشتند . آقای حسین زمان ۱۲و۱۳
اسفند آقای محمد اصفهانی ۱۹و۲۰ اسفند و من ۲۰ و ۲۱ اسفند کنسرت هایمان را اجرا کردیم .
تبلیغ زیادی برای کنسرت من انجام نشده بود . درست در همان روزی که یکی از خوانندگان
سرشناس لس آنجلسی در باشگاه النصر کنسرت داشت ٬ من در محل برگزاری فستیوال
مهرجان دبی روی سن رفتم و استقبال مردم بسیار عالی بود . این در حالی بود که آن
خواننده ی لس انجلسی از طریق شبکه های تلویزیونی فارسی زبان ماهواره ای تبلیغات
گسترده ای را انجام داده بود .
منبع: مجله ی مهد ایران سال ۱۳۸۰-۱۳۸۱
برای ناصر که از عشقش می گفت .
برای او که در حد پرستش دوستش دارم !
هرچند دنیا برای از ناصر گفتن کم است ! ولی این فضا برای شناخت بیشتر او ٬
حرف های دلم و ... است .
* تو وجود آدما حس آشنایی هست
مثل حس من و تو اسمشو ما می ذارم *
کم نبودی . بیش هم نه ! که خودت بودی .
ماه مهربان !
شاید به همین خاطر است هر جا که نیستی و هستم ٬
یک بید مجنون به خاک می سپارم تا خاطرم باشد
که عشق را برای همگان می خواستی ٬
نه برای خود !
تقدیم به روح بزرگ ناصریا ...