تمام آموخته هایم را در کیسه سیاهی ریختم و
جلوی در اتاقم گذاشتم ....
هیچ کدام به دردم نخورد !
کجای کار اشتباه شده ،
چرا من این شدم ؟
می خواهم از اول شروع کنم ...
باید فضای مغزم را از دست خیال بافی ها خلاص کنم
و کمی جا باز کنم !
تا از اول جمع کنم ،
یاد بگیرم ،
شاید بشوم آنکه میخواهم !
تمامشان را می سوزانم و خالی می شوم !
از اول شروع می کنم !
مانند کودک تازه متولد شده ای می مانم ،
با موهای ژولیده !
با نگاه کنجکاوانه ای دنبال هر جنبده ای می چرخم!
من چوب بی سوادیم را خوردم .... !
باید ...
از اول شروع می کنم !
از نزدیک ترین فاصله برایت می نویسم . ولی نگاهت که می کنم ٬ انگار در دورترین نقطه
ممکن ایستاده ای ... تو همیشه آشنا ، حالا غریبه ترینی !
نمی دانم شاید تقصیر از من است ..... و حالا خسته ام !
بیشتر از این نمی توانم اوج بگیرم ..... !
پی نوشت : مشکلات ، تجربه های جدیدند. سخت یا آسون،نعمت تجربه رو به ما میدن. مقابله میکنیم و حل و فصل!
علی رضایی شریف شاعر و نویسنده هرمزگانی دیروز در اثر عوارض جانبی
شیمیایی جنگ تحمیلی در عملیات ناو به علت عفونت شدید ریوی در بیمارستان ام لیلا
بندرعباس بستری گردیده است ٬ هرچند چندین سال است که ایشان با این گونه بیماری ها
دست و پنجه نرم می کند ... !
برای این عزیز آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون را دارم .
از معروف ترین آثار او فکر می کنم شعر معجزه باشد که به قول خودش : برای ناصر عبداللهی و
ساده دلی هایش به پاس رنجی که به خاطر هنرش برد . و نه هیچ چیز دیگر !
پی نوشت : جا دارد که مسئولین محترم بنیاد جانبازان نگاه بیشتری به این بازماندگان
جنگ تحمیلی داشته باشد !
ی نوشت۲: برای دیدن اثرهایش و آشنایی بیشتر با او می توانید به وبلاگ منج سر بزنید .